تولد دختر خاله
سلام دردونه مامان پریروز تولد 5 سالگی گیتا جون بود از قبل بهت گفته بودم که بخوابی و بیدار شی میریم تولد و همینکه از خواب بیدار شدی و یکم غلت زدی و سرحال شدی گفتی مامان الان میخوایم بریم تولد گیتا؟فکر کنم با همین فکر خوابیده بودی گل نازم. ساعت 6ونیم آژانس گرفتیم و رفتیم چون بابا یه ساعت دیگه تازه میومد و کشوی میز توالت گیتا هم مونده بود چون برای کادو به بابا گفتم برای هر دو تا تون میز توالت کوچیک درست کنه و میدونستم که گیتا خیلی خوشحال میشه و همینطور هم شد من فقط به مادرجون گفته بودم که کادوی ما چیه همینکه رسیدیم گیتا قربونش برم با ذوق و شوق پرسید خاله جون شما کادو آوردین؟دوست داشت بجای کادوی نقدی وسیله باشه. منم گفتم آره ولی یادم ...
نویسنده :
مامان
19:13